۵ – هوگو ۲۰۱۱ Hugo
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳٪
مارتین اسکورسیزی حماسه سه بعدی «هوگو» را، زمانی که عصر تکنولوژی در ابتدای ترک صنعت فیلمسازی بود، کارگردانی کرد. داستان فیلم درباره یک پسربچه یتیم است که در بین دیوارهای یک ایستگاه راهآهن در دهه ۳۰ میلادی در پاریس زندگی میکند. این پالت نقاشی مهیج، از اولین نوآوران فیلمسازی تاثیر میگیرد و در مابین طرح نمایشی خود به یکی از همین نوآوران هم ادای احترام میکند: ژرژ ملیس.
«هوگو» در گیشه شکست سنگینی را متحمل شد اما منتقدان آن را دوست داشتند (و مانند بقیه مخاطبان زحمت تماشای فیلم را به خود دادند) حتی مغز متفکر فیلمهای سه بعدی، جیمز کامرون، نیز در جایی گفته که این فیلم بهترین استفاده از تکنولوژی سه بعدی است که او تاکنون مشاهده کرده است.
۴ – گاو خشمگین ۱۹۸۰ Raging Bull
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶٪
مارتین اسکورسیزی استاد به تصویر کشیدن فیلمهای زندگینامهای است. دلیلش هم واضح است؛ او هیچگاه چندین رخداد از زندگی کسی را با هم مخلوط نمیکند تا کورکورانه او را پرستش کرده باشد. اسکورسیزی یک فیلم واقعی میسازد و بر عیبهای کشنده سوژههای خود تمرکز میکند. تم فیلم درباره حسادت است. جیک لاموتا بوکسوری است که زندگیاش در این شاهکار سیاه- سفید، «گاو خشمگین»، مورد مطالعه قرار گرفته است.
لاموتا یک ثانیه هم به همسرش اعتماد ندارد و این تزلزلهایش را در رینگ بیرون میریزد. برخلاف بقیه فیلمها با موضوع بوکس، این ورزش تنها برای زیباییشناسی کار پرداخت نشده است. او طرح فیلم و گسترش کاراکترها را با یک نمایش بصری از پویایی به خدمت میگیرد.
۳ – خیابانهای پایین شهر ۱۹۷۳ Mean Streets
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶٪
«خیابانهای پایین شهر» نخستین فیلم با کارگردانی مارتین اسکورسیزی نیست، اما به این شکل احساس میشود که اولین فیلم حقیقی اسکورسیزی است. این اولین فیلم در رزومه اوست که همیشه با بهترین فیلمهای محبوب و پرطرفدارش مقایسه میشود. به مانند همه فیلمهای خوب اسکورسیزی، این داستان پراکنده یک سازمان جنایی، بر روی یک رابطه واحد متمرکز است: یک جنایتکار حرفهای به نام چارلی تمایل دارد که ناشناس باقی بماند و دوست بیملاحظه و ابلهاش، جانی بوی، نمیتواند دهانش را بسته نگه دارد.
یک درگیری واضح در این جا وجود دارد؛ چارلی برای جانی بوی اهمیت قائل است اما یک حس اعصابخوردکن هم درباره او دارد به گونهای که میخواهد او را بکشد. بازیهای هاروی کایتل و رابرت دنیرو در این نقشها شگفتآورند.
۲ – رفقای خوب ۱۹۹۰ Goodfellas
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶٪
در سال ۱۹۹۰، برای هر فیلم مافیایی دیوانگی به نظر میرسید که بخواهد برای رقابت با «پدرخوانده» The Godfather وارد میدان شود. اما این دقیقاً همان اتفاقی بود که برای «رفقای خوب» مارتین اسکورسیزی افتاد، درست وقتی که اکران آن شروع شد. فیلم با سهگانه مرکزی ری لیوتا، جو پشی و رابرت دنیرو، تصویری از زندگی در یک جنایت سازمانیافته، از همه زوایای مختلف ارائه میکند. «رفقای خوب» یک فیلم زندگینامهای درباره یک گانگستر است و به گونهای احساس میشود که همزمان میتواند زندگینامه همه گانگسترها باشد.
تدوین متلاطم، سبک روایی غیرقابلپیشبینی و قصهگویی غیرخطی همگی با هم ترکیب میشوند تا تلاش اسکورسیزی را به طور دقیق در بازسازی زندگی یک گانگستر در فرم سینمایی، به ما نشان دهند.
۱ – راننده تاکسی ۱۹۷۶ Taxi Driver
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۸٪
تعداد زیادی از همدورهایهای اسکورسیزی درباره جنگ ویتنام فیلم ساختهاند تا مبارزهای که بسیاری از مردان جوان آن نسل تجربه کردهاند، را به تصویر بکشند. اما او هیچگاه فیلمی درباره جنگ نساخت. در عوض، او فیلمی درباره نتایج و عواقب جنگ ساخت. «راننده تاکسی» داستان تراویس بیکل، یک سرباز کهنهکار که از اختلال استرسی پس از آسیب روانی رنج میبرد، را روایت میکند. او نمیتواند بخوابد یا رابطههای خود را حفظ کند.
بیکل از نظر ذهنی آشفته است و ذهن او به مانند یک قوری جوشان است که هر لحظه منتظر است سرریز شود. این مورد، اساساً یک فیلم بینقص است که سقوط روانی کاراکترش را در مسیری که هیچ کارگردان دیگری تاکنون نتوانسته به آن دست پیدا کند، نشان میدهد.
منبع: بلاگ نماوا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com